شعر در مورد انسانیت,شعر در مورد انسانیت از مولانا,شعر در مورد انسانیت,شعر در مورد مرگ انسانیت,شعر کوتاه در مورد انسانیت,شعر نو در مورد انسانیت,زیباترین شعر در مورد انسانیت,شعری در مورد انسانیت,شعری زیبا در مورد انسانیت,شعری در مورد مرگ انسانیت,شعر درباره انسانیت,شعر هایی در مورد انسانیت,شعر درباره مرگ انسانیت,شعری کوتاه در مورد انسانیت,شعر کوتاه درباره انسانیت,شعر نو درباره انسانیت,شعرهایی در مورد انسانیت,شعر زیبا در مورد انسانیت,شعر مولانا در مورد انسانیت,شعر زیبا درباره انسانیت,شعر زیبا در مورد انسانیت,اشعار زیبا در مورد انسانیت,شعری زیبا درباره انسانیت,شعر های زیبا در مورد انسانیت,اشعار.زیبا درباره انسانیت,شعرهای زیبا درباره انسانیت,شعر انسانیت,شعر انسانیت مرده بود,شعر انسانیت مرد,شعر انسانیت سعدی,شعر انسانیت مرده,انسانیت شعر اردو,شعر مقام انسانیت,شعر انسانیت,انسانیت شعر نو,شعر درباره انسانیت,شعر مردن انسانیت,شعر در مقام انسانیت,شعر درباره انسانیت,شعر مرگ انسانیت,شعر در مورد انسانیت,شعر در وصف انسانیت,شعر زیبا درباره ی انسانیت,شعری درباره انسانیت,شعر درباره ی انسانیت,شعر زیبا درباره انسانیت,شعر درباره مرگ انسانیت,شعری زیبا درباره انسانیت,شعری درباره ی انسانیت,شعر در مورد انسانیت از مولانا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد انسانیت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
فرزندم! تو میتوانی هرگونه “بودن” را که بخواهی باشی، انتخاب کنی.
اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است.
با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بیمعنی است،
که این کلمات ویژه خداست و انسان، و دیگر هیچکس، هیچچیز
انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد (به خود و جهان)، و میآفریند (خود را و جهان را)،
و تعصب میورزد، و میپرستد، و انتظار میکشد، و همیشه جویای مطلق است،
جویای مطلق. این خیلی معنی دارد.
رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند.
اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که میبینیم در این زندگی مصرفی
و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری، همه دارد پایمال میشود.
انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ میشود.
علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل میکند.
تو، هر چه میخواهی باشی، باش، اما… آدم باش…”
مگر نمیدانی بزرگترین دشمن آدمی فهم اوست؟
پس، تا میتوانی خر باش،
تا خوش باشی!!…”
آدمهایی که هیچوقت احتیاج به تنهایی ندارند،
آدمهای کممایهای هستند
هر انسان، کتابی است،
چشم به راه خوانندهاش
این موجود انسانی چه شگفت مخلوقی است!
گاهی در پستی چنان می شود که هیچ جانور کثیفی به او نمیرسد،
و گاه در عظمت تا آنجا اوج میگیرد که در خیال نیز نمیگنجد