شعر در مورد اسم سپیده
شعر در مورد اسم سپیده ,شعر درباره اسم سپیده,شعر درمورد اسم سپیده,شعر برای اسم سپیده,شعری برای اسم سپیده,شعر درباره اسم سپیده,شعر درمورد اسم سپیده,شعر عاشقانه با اسم سپیده
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم سپیده برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
و تو
با سپیدهی صبح
شبنم شدی و به درونم غلتیدی
تا گلی که در اعماق قلبم بود
پژمرده نشود.
شعر در مورد اسم سپیده
تو را با یک بوسه
تو را با یک بغل انتظار
تو را با تمام دوست داشتن های زنانه ام
به سپیده دم خورشید می سپارم
شعر درباره اسم سپیده
به دل هوای تو دارم و بر و دوشت
که تا سپیده دم امشب کشم در آغوشت
شعر درمورد اسم سپیده
نه برای من
برای این کوچه
که انتهای آن
در سپیده و انتظار گم می شود
بمان
شعر برای اسم سپیده
نگاهت همه ی آفتاب های یک کهکشان است؛
سپیده دم همه ستاره هاست.
شعری برای اسم سپیده
روزی نو
آغازی نو
جغرافیای بوسه ی من، کجایی؟
تا در سپیده های تو پهلو گیرم
شعر درباره اسم سپیده
خاطرم سرشار باد
از یاد خیابانی خاکی با دیوارهای کوتاه
و سواری بالا بلند
که سپیده را از خود سرشار میکند
شعر درمورد اسم سپیده
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیدهء سال بعد
دیوانه ات کند
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی
و دلت غنج می زند
شعر عاشقانه با اسم سپیده
نامت
گلواژه ای به سپیدای ماهتاب و سپیده است
شعر در مورد اسم سپیده
دیدارت سکوت است
آبشار پرندگانى که راه سپیده را می جویند،
لیوانى عسل
در کف ناخدایى خسته که بوى نهنگ می دهد
شعر درباره اسم سپیده
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
شعر درمورد اسم سپیده
اینجا همهی آبهای روان
مشتاق سپیدهدم دریایند
ما تشنهایم!
ساعت شما چند است!؟
شعر برای اسم سپیده
می خواهم بنوشمت
مزه مزه نگاه نگاه
تا آخرین قطره
تا سپیدهی پگاه
شعری برای اسم سپیده
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
شعر درباره اسم سپیده
میان خورشید های همیشه
زیبائی تو
لنگری ست –
خورشیدی که
از سپیده دم همه ستارگان
بی نیازم می کند
شعر درمورد اسم سپیده
تو تمامِ سهمِ من از ثروتِ سپیدهدَمی
کوه و جاده و دریا چیست
شعر عاشقانه با اسم سپیده
تو را دوست دارم چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می شود
شعر در مورد اسم سپیده
دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان برمی خیزند و
خواب آلوده دهان مرا میجویند
شعر درباره اسم سپیده
روز
از آخرین نفس شب پر انتظار
آغاز میشود
و -اینک- سپیده دمی که شعله چراغ مرا
در طاقچه بیرنگ میکند
شعر درمورد اسم سپیده
اندوه را تعریف کن،
ای سپیده محصور که در پیکرت روح حساس ابریشم ها جاریست
و هیچ کس جز من رنگ چشمانت را نشناخته
شعر برای اسم سپیده
دوستت میدارم!
تو به زندگی میمانی !
به سلام هر سپیدهدم
شعری برای اسم سپیده
تو را دوست می دارم
به سان تندیس میدانی بزرگ،
که نشستن گنجشک کوچکی را بر شانه اش
و محکومی
که سپیده ی انجام را
شعر درباره اسم سپیده
شهزاده می شوی و می آیی و می بَری
همراه خود مرا دَم ِ صبح ِ سپیده ای
شعر درمورد اسم سپیده
امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی
سایه از سر من تا سپیده مگیر
شعر عاشقانه با اسم سپیده
سپید… تور سپیدی که بر سرم زده ای ،
سپید… مثل گلی که به دفترم زده ای
شعر در مورد اسم سپیده
و اینکه بعد شب تیره و غم آلودم
تو مثل روشنی یک سپیده می آیی
شعر درباره اسم سپیده
گل سپیده به دشت سپید می روید
سپیدبختی این روزگار کافی نیست
شعر درمورد اسم سپیده
من آن فروغِ فریبای آسمان گردم
که با تمام درخشندگی سپیده نشد
شعر برای اسم سپیده
به دکمه دکمه پیراهنت قسم هر شب
به یاد صبح تنت تا سپیده بارانم
شعری برای اسم سپیده
موی تو نیست ریخته بر روی شانه هات
هاشور شاعرانه ی شب بر سپیده هاست
شعر درباره اسم سپیده
در نهادم سیاهکاری نیست
پرتوافشان سپیده را مانم
شعر درمورد اسم سپیده
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
شعر عاشقانه با اسم سپیده
سپیده دم که زمانه ز رخ نقاب انداخت
به زلف تیره شب نور صبح تاب انداخت
شعر در مورد اسم سپیده
سپیده دم که جهانی ز خواب برخیزد
نقاب شب ز رخ آفتاب برخیزد
شعر درباره اسم سپیده
سپیده دم که گهربار بر در گلزار
شود به جلوه گل اندر نگار خانه یار
شعر درمورد اسم سپیده
سپیده دم، نسیمی روح پرور
وزید و کرد گیتی را معنبر
شعر برای اسم سپیده
ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه
شعری برای اسم سپیده
سپیده دم که صبا بوی لطف جان گیرد
چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد
شعر درباره اسم سپیده
خروس کنگره عقل پر بکوفت چو دید
که در شب امل من سپیده شد پیدا
شعر درمورد اسم سپیده
دمیده در شب آخر زمان سپیده حشر
پس از تو خفتن اصحاب کهف نیست روا
شعر عاشقانه با اسم سپیده
بر نامده سپیده صبح ازل هنوز
کو بر سیه سپید ازل بوده پیشوا
شعر در مورد اسم سپیده
در سپر ماه راند تیغ زراندوده مهر
بر کتف کوه دوخت دست سپیده غیار
شعر درباره اسم سپیده
قاف تا قاف جهان بینی شب وحشت چنانک
تا دم صورش سپیده دم نخواهی یافتن
شعر درمورد اسم سپیده
فروغ عارض او یا سپیده سحرست
که رشک طلعت خورشید و طیره قمرست
شعر برای اسم سپیده
سپیده دم که گل از غنچه می نماید رخ
نوای بلبل شوریده در چمن چه خوشست
شعری برای اسم سپیده
ز شام زلف سیه چون نمود طلعت صبح
زمانه گفت که ای عاشقان سپیده دمست
شعر درباره اسم سپیده
سپیده دم که جهان بوی نوبهار گرفت
صبا نسیم سر زلف آن نگار گرفت
شعر درمورد اسم سپیده
سپیده نافه گشایست و باد غالیه افشان
شراب مشک نسیمست و مشک غالیه آمیز
شعر عاشقانه با اسم سپیده
بگو که فاتحه باب صبح خیزان را
سپیده دم بدمد حرزی از سر اخلاص
شعر در مورد اسم سپیده
سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل
برفت پیش سرشک من آب دجله و نیل
شعر درباره اسم سپیده
خروس پرده سرا امشب از چه دم در بست
اگر چنانکه فرو شد دم سپیده بکام
شعر درمورد اسم سپیده
صدر جهان، جهان همه تاریک شب شدست
از بهر ما سپیده صادق همی دمی
شعر برای اسم سپیده
دیشب چراغ دیده من تا سپیده سوخت
آتش فتاد بی تو، به ماتم سرای اشک
شعری برای اسم سپیده
دیشب که یار، انجمن افروز غیر بود
ای شمع، تا سپیده بجای تو سوختیم
شعر درباره اسم سپیده
خوشا سپیده دمی باشد آنکه بینم باز
رسیده بر سر الله اکبر شیراز
شعر درمورد اسم سپیده
نشاط از من آنگه رمیدن گرفت
که شامم سپیده دمیدن گرفت
شعر عاشقانه با اسم سپیده
سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده
شعر در مورد اسم سپیده
باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
باز ای سپیده شب هجران نیامدی
شعر درباره اسم سپیده
به پرده داری شب بود عیب ما پنهان
ولی سپیده دمان میرسد پرده دری
شعر درمورد اسم سپیده
لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم
شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو
شعر برای اسم سپیده
درین دو وقت، اجابت گشاده پیشانی است
دل شب از نتوانی سپیده دم برخیز
شعری برای اسم سپیده
دیریست تا سپیده محشر همی دمد
ای زنده زادگان سر ازین خاک برکنید
شعر درباره اسم سپیده
سپیده جامه برد جامه کز نمایش بود ؟
سپید صورت او همچو صورت مشوب ؟
شعر درمورد اسم سپیده
سپیده دم که هوا بر درید پرده شب
بر آمد از سرکه روز با ردای قصب
شعر عاشقانه با اسم سپیده
دوش تا اول سپیده بام
می همی خورد می به رطل و به جام
شعر در مورد اسم سپیده
سپیده دم بدمید و سپیده می ساید
که ویس روز رخ خویش را بیاراید
شعر درباره اسم سپیده
غلام روز دلم کو به جای صد سالست
سپیده چهره دل را به کار می ناید
شعر درمورد اسم سپیده
سپیده را چو فروشست شب به آب سیاه
رخ عجوزه دنیا ببین چه را شاید
شعر برای اسم سپیده
شب جوانیت ای دوست چون سپیده دمید
تو مست، خفته و آگه نه ای ز بیداری
شعری برای اسم سپیده
سرد و تاریک شد، ای پور، سپیده دم دین
خره عرش هم اکنون بکند بانگ نماز
شعر درباره اسم سپیده
چون سپیده دم به حکمت برکشید
از نیام نیلگون زرین حسام