شعر در مورد
هفته دفاع مقدس ,شعر کوتاه در مورد هفته دفاع مقدس,شعر درباره هفته دفاع
مقدس,شعری در مورد هفته دفاع مقدس,شعری در باره هفته دفاع مقدس,شعر در مورد
هفته ی دفاع مقدس,شعر کودکانه در مورد هفته دفاع مقدس,شعر ترکی در مورد
هفته دفاع مقدس,شعر زیبا در مورد هفته دفاع مقدس,شعر نو در مورد هفته دفاع
مقدس,شعری کوتاه در مورد هفته دفاع مقدس,شعر کوتاه درباره هفته دفاع
مقدس,شعری درباره ی هفته ی دفاع مقدس,شعری درباره هفته دفاع مقدس,شعر زیبا
درباره هفته دفاع مقدس,شعر در باره ی هفته دفاع مقدس,شعری زیبا در مورد
هفته دفاع مقدس,اشعار زیبا در مورد هفته دفاع مقدس,شعر هفته دفاع
مقدس,اشعار هفته دفاع مقدس,شعر درباره هفته دفاع مقدس,شعر درمورد هفته دفاع
مقدس,شعر هفته ی دفاع مقدس,شعر روز دفاع مقدس,شعر برای هفته دفاع مقدس,شعر
کودکانه هفته دفاع مقدس,شعر زیبا هفته دفاع مقدس,متن شعر هفته دفاع مقدس
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد هفته دفاع مقدس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر
یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر
یاد آن شورآفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شبهای سرد
یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر
یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها
یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر
یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شبهای عملیات و رنج
یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن ا… اکبرها بخیر
رفتید ولی به یاد ما می مانید
در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سرباختگان راه عشق ای شهدا
ما رفتنی هستیم و شما می مانید
در گلشن عشق آب و تاب است شهید
شیرازه ی سرخ انقلاب است شهید
دارد چه اگر غروب خورشید، اما
تفسیر طلوع آفتاب است شهید
خوشا آنانکه جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتند و گفتیم از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
تو که از یاد بردی در قفس شوق رهایی را
چه می خوانی کجائید ای شهیدان خدایی را
به کوی عافیت سردرگمی بیهوده می گردی
نمی یابی بلاجویان دشت کربلایی را
به جان عاشقان معشوق مظلوم است باور کن
مبدل کن به عشقی بی ریا عاشق نمایی را
ز پا افتادم و کاری ز دستم بر نمی آید که خوبان
می خرند از اهل دل بی دست و پایی را
چنان شمعی که شد نقش مزارش اشک تنهایی
به آتش می کشم تا صبح تو عصر(شام) جدایی را
تو می آیی و می گویند پیر می فروش آمد
به دست میگساران می دهی فرمانروائی را
تو می آیی و می بینم شهیدان باز می گردند
وَ آوینی روایت می کند فتح نهایی را
تو می آیی و مردم با نگاهت اُنس می گیرند
خدا آن روز معنا می کند مردم گرایی را
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب(بازاین) دلم به یاد شهیدان گرفته است
تا لحظه ای پیش دلم سردِ سرد بود
اینک به یمُن یاد شما جان گرفته است
کسی نگفت از میان توفان چگونه آن شب گذشته بودی
زگردباد و تگرگ و باران، چگونه آن شب گذشته بودی
کسی نگفت از میان آتش، میان آن شعله های سرکش
بهانه دردل، شراره در جان، چگونه آن شب گذشته بودی
نه ردپایی، نه گرد راهی، فقط تفنگی شکسته دیدم
توپیچان از کنار یاران چگونه آن شب گذشته بودی
به بال سرخت که بسته بود آن نشان پرواز آسمان را
بگو که از خط و خون یاران چگونه آن شب گذشته بودی
کسی نگفت از دل هیاهو ز خون و سنگر ز موج و باران
تو بی فراز از نهیب توفان، چگونه آن شب گذشته بودی
فقط شنیدم که بال خود را گشادی از این کرانه رفتی
کسی نگفت از فراز میدان چگونه آن شب گذشته بودی .
گرفتم از تو سراغ، گفتند گذشتی از شب، شهاب گونه
و من به حیرت که با شهیدان، چگونه آن شب گذشته بودی
شلمچه بود و نگاه تیزت، که می گشودی به دیده بانی
چه گویم اما به شوق ایمان، چگونه آن شب گذشته بودی
چو ابر وباران ره تماشا گرفته بودش اشک و خون چشمم
ندیدمت بالبان خندان، چگونه آن شب گذشته بودی.
عشق بود و جبهه بود و جنگ بود
عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود
هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد
مادری فرزند خود را هدیه کرد
در شبی که اشکمان چون رود شد
یک نفر از بین ما مفقود شد
آنکه که سر دارد به سامان می رسد
آنکه که جان دارد به جانان می رسد
ما گرد مداری از خطر میگردیم
تا صبح به دنبال سحر میگردیم
سوگند به لالهها، که همچون خورشید
زرد آمدهایم و سرخ برمیگردیم
آه، ای برادران که مهیای جاده اید
عزمی گران به کوله خود جای داده اید
داغ کدام گمشده را جار می زنید
ای نامه ها چه پر گله و سر گشاده اید
مبهوتم از دوام سپرهای عشقتان
کاینگونه در کشاکش سنگ ایستاده اید
آهسته تر که ما به شما اقتدا کنیم
ای تک سوار ها که به ظاهر پیاده اید
ای بطن آفتاب حقیقت، سرایتان
ثابت شدست روشن و خورشید زاده اید
در آسمان جلوه سبکبار می روید
دل را به خانه های زمین جا نهاده اید
نان و پنیر خشک شما آرزوی ماست
حسرت! قلندران! که چه با حال و ساده اید
ای بهار جاودانی! ای شهید!
ای وجودت آسمانی! ای شهید!
یاد تو، یاد تمام لاله هاست
معنی احساس خوب ژاله هاست
پیراهنی از ستاره بر تن کردند
دل را به امید کوچ روشن کردند
آنجا که شب از رود خروشان تر بود
محدوده ی صبح را معیّن کردند
مادر سلام! آمدهام بعد سالها
انگار انتظار تو را پیر کرده است
زود است باز این همه پیری برای تو
شاید منم که آمدنم دیر کرده است
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم
جایی که بودم از نفس جاده دور بود
آماج سنگ حادثه بودم ولی شگفت
آیینه ی شکسته من پر غرور بود
دیرینه سال بود که در دور دستها
یک سرزمین به گرده ی من بار درد بود
در من کسی شبیه یلان حماسهساز
بیوقفه با زمین و زمان در نبرد بود
دیرینه سال بود که سرپنجههای من
چنگال بسته بود به حلقوم خاک سرد
تا مغز استخوان مرا خورده بود خاک
تا مغز استخوان مرا خورده بود درد
قصد تو را زمین و زمان کرده بود و من
تنها برای خاطر تو این چنین شدم-
-که چنگ بر گلوی زمین و زمان زدم
یک عمر استخوان گلوی زمین شدم
مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم
یک مشت استخوان شدنم طول میکشید
تا ارتفاع شانه مردان شهرمان
از دست خاک پر زدنم طول میکشید
مادر نمیر! زندگی من از آن تو!
مادر نمیر! زندگی از آن میهن است
بعد از من آفتاب تو هرگز مباد سرد!
بعد از من آسمان تو هرگز مباد پست!
در خواب و خیال هم نرفتیم به جنگ
بی رنج و ملال هم نرفتیم به جنگ
ما نسل سپیدبخت سوم بودیم
از راه شمال هم نرفتیم به جنگ
عشق یعنی یک استخوان و یک پلاک
سالهای سال تنهای تنها زیر خاک . . .
هفته دفاع مقدس گرامی باد
بیشتر بخوانید :