شعر در مورد اجل
شعر در مورد اجل ،شعری در مورد اجل،شعر در وصف اجل،شعر اجل،شعری درباره اجل،شعر درباره اجل،شعری در وصف اجل،شعر درمورد اجل از سعدی،شعر در مورد اجل از حافظ،شعر در مورد اجل از عطار،شعر در مورد اجل از صائب تبریزی،شعر در مورد اجل از مثنوی،شعر در مورد اجل از مولوی،شعر در مورد اجل از دیوان ناصر خسرو،شعر در مورد اجل از دیوان انوری،شعر در مورد اجل از خاقانی،شعر در مورد اجل از سنایی،شعر در مورد اجل از خواجوی کرمانی،شعر اجل از سعدی،شعر اجل از حافظ،شعر در مورد اجل از محتشم کاشانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اجل برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چون جان تو میستانی چون شکر است مردن
با تو ز جان شیرین شیرینتر است مردن
شعر در مورد اجل
ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن
سعی دارد محنت هجران تو هم امداد کن
شعری در مورد اجل
زود بودش سفر مرگ ، ولی
گل مگر دیر تواند پژمرد
شعر در وصف اجل
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
شعر اجل
رفت و دیدار اجل قسمت هر ثانیه ام شد
دل من غیر محبت چه بر آن «دُخت عرب» داد؟
شعری درباره اجل
شعر درباره اجل
شعری در وصف اجل
بردار این طبق را زیرا خلیل حق را
باغ است و آب حیوان گر آذر است مردن
شعر درمورد اجل از سعدی
نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود
شعر در مورد اجل از حافظ
چه بی رحمانه میاید به دنبالم
به من از من نزدیکتر
ببین با شوق میاید
چه بی مقدار میاید
شب و روز در کنارم هست
چه بی پروا می گیرد
اجل جانم.
شعر در مورد اجل از عطار
شعر در مورد اجل از صائب تبریزی
شعر در مورد اجل از مثنوی
این سر نشان مردن و آن سر نشان زادن
زان سر کسی نمیرد نی زین سر است مردن
شعر در مورد اجل از مولوی
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
شعر در مورد اجل از دیوان ناصر خسرو
شعر در مورد اجل از دیوان انوری
ای رهگذرکه میگذری برمزار من زنهاریاد کنی زمن وروزگارمن
شکفته بودیک گلم از صدهزار گل نا گه بریخت باد اجل نوبهار من
شعر در مورد اجل از خاقانی
اجل خواهم مزاج خوی آن بیدادگر گیرد
بود خار وجودم از ره او زود برگیرد
شعر در مورد اجل از سنایی
شعر در مورد اجل از خواجوی کرمانی
بگذار جسم و جان شو رقصان بدان جهان شو
مگریز اگر چه حالی شور و شر است مردن
شعر اجل از سعدی
نگویم که مُردن روا نیست یا رب
ولی کاش مرگ جوانان نبودی!
شعر اجل از حافظ
هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید
شعر در مورد اجل از محتشم کاشانی
شعر در مورد اجل
شعری در مورد اجل
شعر در وصف اجل
شعر اجل
والله به ذات پاکش نه چرخ گشت خاکش
با قند وصل همچون حلواگر است مردن
شعری درباره اجل
از جان چرا گریزیم جان است جان سپردن
وز کان چرا گریزیم کان زر است مردن
شعر درباره اجل
چون زین قفس برستی در گلشن است مسکن
چون این صدف شکستی چون گوهر است مردن
شعری در وصف اجل
افسوس که زیبا پسرم، تاج سرم رفت
امید و چراغ دل و نور بصرم رفت
زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم
ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت
شعر درمورد اجل از سعدی
پرکــن قـدح بــاده زجامــم مخمـور
دل را برهان ز عالـم پر شـر و شـور
کاین دام اجل که در کمینست و صبـور
کرده ست کــرور کــرور بهـرام بگور
شعر در مورد اجل از حافظ
شعر در مورد اجل از عطار
شعر در مورد اجل از صائب تبریزی
شعر در مورد اجل از مثنوی
شعر در مورد اجل از مولوی
شعر در مورد اجل از دیوان انوری
چون حق تو را بخواند سوی خودت کشاند
چون جنت است رفتن چون کوثر است مردن
شعر در مورد اجل از خاقانی
مرگ آینهست و حسنت در آینه درآمد
آیینه بربگوید خوش منظر است مردن
شعر در مورد اجل از سنایی
گر مؤمنی و شیرین هم مؤمن است مرگت
ور کافری و تلخی هم کافر است مردن
شعر در مورد اجل از خواجوی کرمانی
شعر اجل از سعدی
شعر اجل از حافظ
اگر قرار باشد
قبل از مردنِ تو بمیرم
وقتی که از مرگ
بیدار شوی
خودت را در آغوش من
میبینی
و من تو را میبوسم
و گریه میکنم
شعر در مورد اجل از محتشم کاشانی
تو ای یار بدن سازم ، تو خود دار
بسی همچو تو بودند بر سر کار
اجل چون می رسه کاری نداره
قوی باشی و یا قلدر برد بار
شعر در مورد اجل
گر یوسفی و خوبی آیینهات چنان است
ور نی در آن نمایش هم مضطر است مردن
شعری در مورد اجل
خامش که خوش زبانی چون خضر جاودانی
کز آب زندگانی کور و کر است مردن
شعر در وصف اجل
نه مرگ ، بی نفس ماندن است
و نه زندگی ، تمامی نفس گرفتن
بلکه زندگی ، یافتن عشق در دیگریست
تا عمر را به یادش صرف کنی
شعر اجل
مرگ نفس است در تجلی
مرگ جعلست در عبربیز
شعری درباره اجل
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
شعر درباره اجل
به خدایی که بیشناس مقیم
دردل و دیده آتشم باشد
مرگ هر چند خوش نباشد لیک
بی رخ دوستان خوشم باشد
شعری در وصف اجل
شعر درمورد اجل از سعدی
از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی
وز فراقش دل فگارم، مرگ به زین زندگی
شعر در مورد اجل از حافظ
مادر ار گوید ترا مرگ تو باد
مرگ آن خو خواهد و مرگ فساد
شعر در مورد اجل از عطار
رسول مرگ به ناگه به من رسید فراز
که کوس کوچ فروکوفتند کار بساز
کمان پشت دوتا چون به زه درآوردی
ز خویش ناوک دلدوز حرص دور انداز
شعر در مورد اجل از صائب تبریزی
شعر در مورد اجل از مثنوی
شعر در مورد اجل از مولوی
شعر در مورد اجل از دیوان ناصر خسرو
فراموش کردی مگر مرگ خویش
که مرگ منت ناتوان کرد و ریش
شعر در مورد اجل از دیوان انوری
مرگ اگر مرد است آید پیش من
تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
شعر در مورد اجل از سنایی
اجل در زد، صدایش گــوش کـردم
چه آهنگ و نوایی گـــــوش کردم
اجل مبهـوت و من مشعـوف در او
اجل را با بغــل آغــــــوش کردم
اجل گفتـا که وقت رفتــن توست
دوچشم بستم به حرفش گوش کردم
اجل کـامد جلو جانــم بگیـــرد
چه عطری همچو مشکی بوش کردم
اجل گفتا بنوش این جام مرگ است
عجب طعمــی، چو شربی نوش کردم
شعر در مورد اجل از خواجوی کرمانی
چنین گفـت کز مرگ، خود چاره نیست
مرا بر دل اندیشه زین باره نیست
مرا بیش از این زندگانی نبود
زمانه نکاهد نخواهد فزود
شعر اجل از سعدی
مرگ ما هست عروسی ابد
سر آن چیست هو الله احد
شعر اجل از حافظ
شعر در مورد اجل از محتشم کاشانی
شعر در مورد اجل
شعری در مورد اجل
چون زیستن تومرگ تو خواهد بود
نامرده بمیر تا بمانی زنده
شعر در وصف اجل
چو خواهی ستایش پس مرگ تو
خرد باید ای نامور برگ تو
شعر اجل
چون اجل آید بسویم
سخت در آغوشش بگیرم
چون تنها کسیت که
بخاطر خودم میآید.
شعری درباره اجل
اجل رسید وقت ِ انکار نیست
اجل رسید روی دیدار نیسـت
شعر درباره اجل
شعری در وصف اجل
شعر درمورد اجل از سعدی
شعر در مورد اجل از حافظ
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
شعر در مورد اجل از عطار
شعر در مورد اجل